به گزارش مشرق، ابتنای انقلاب اسلامی بر بنیانهای دینی و جهادی و ماهیت ایدئولوژیک تضادها و تقابلهای بین ایران و آمریکا، سبب گردیده که رهبر معظم انقلاب بارها ضمن اشاره به جنایات و اقدامات خبیث دولت آمریکا علیه کشور و ملت ایران، آشکارا مخالفت خود را با تحرکات دوستداران و حامیان دولت آمریکا در ایران ابراز کرده و استکبارستیزی را بهعنوان یکی از نقاط اصلی در تبیین سیاستها و خطوط کلی تحرکات بینالمللی ایران اعلام نمایند.
رهبر معظم انقلاب، در دیدار با خانواده شهدای هفتم تیر، با اشاره به بعضی تلاشها در خصوص «بزککردن چهره آمریکا» در داخل کشور و در بین افکار عمومی ملت ایران، این قبیل اقدامات را مورد انتقاد قرار داده و آنرا در حکم «خیانت به کشور و ملت» قلمداد کردند.
هرچند این تأکید ویژه رهبری بر جنایتکار بودن آمریکا، مسبوق به سابقه بوده و رهبر معظم انقلاب پیشتر در دیدارهای مختلف از جمله دیدار با مردم آذربایجان، ترسیم چهره مثبت از آمریکا را امری خلاف منطق و انصاف و البته بیفایده خوانده بودند اما با این حال، در طول چند سال اخیر، جریانهای سیاسی و رسانهای در کشور شکل گرفته است که یکی از اهداف و کارکردهای اصلی خود را بر بنیان آنچه رهبر انقلاب از آن با عنوان «بزک کردن چهره آمریکا» یاد کردند، قرار دادهاند.
این جریانات نشاندار، به انحاء مختلف تلاش دارند تا اولاً سابقه جنایات آمریکا علیه ملت ایران که بنابر اقوال تاریخی قدمتی بیش از 60 ساله دارد را از حافظه تاریخی ملت بزدایند و یا با ارائه تفاسیر عجیب و غریب، مهر تأیید بر آن بزنند و ثانیاً حساب دولتمردان فعلی آمریکا را از اسلاف سابق آنان جدا کرده و رجال سیاسی فعلی را افرادی متفاوت از گذشتگان معرفی کنند تا از این طریق، مسیر را برای جلب حمایت افکار عمومی از نزدیکی روابط ایران و آمریکا میسر کنند.
در طول دو سال گذشته و پس از رویکارآمدن دولت تدبیر و آغاز دور جدید مذاکرات هستهای میان ایران و کشورهای غربی، بر شدت و حدت تحرکات این جریانات نیز افزوده شده و پیادهنظام رسانهای آن، سعی بر آن دارند تا با بهرهگیری از ظرفیتهای گوناگون رسانهای، نگرش مخاطبان ایرانی را نسبت به دولت آمریکا تغییر دهند. در این میان، انتشار نقلقولهای مستقیم و غیر مستقیم از دولتمردان یازدهم در تمجید و مدح رفتار، کلام و عملکرد مقامات آمریکایی، کمک شایانی به این خط رسانهای داشته است. چه اینکه در بیان برخی از مقامات مسئول در داخل کشور، دولت آمریکا، دولتی محترم نامیده شده و یا رئیس دولت و وزیر خارجه آمریکا، افرادی مؤدب، باهوش و متین معرفی شدند.
این در حالی است که با مداقه در سیر تحرکات سیاسی و بینالمللی دولت آمریکا در طول سالهای اخیر و بهویژه پس از حضور اوباما بر مسند ریاستجمهوری ایالات متحده آمریکا، میتوان به این تحلیل دست یافت که دولتمردان امروزی این کشور، نه تنها مسیری متفاوت و جداگانه از سیاستمردان و سیاستزنان گذشته آمریکا در پیش نگرفتهاند، بلکه با پوشش صلحطلبی و پرهیز از تنش و درگیری، اقدامات و جنایاتی فاجعهبار را نیز در سطح دنیا رقم زدهاند که از این میان میتوان به تشدید اقدامات تروریستی در جهان بهویژه در منطقه غرب آسیا و خصوصاً در کشورهای مسلمان و همچنین حمایت از جنگطلبیهای دولتهای دیکتاتور و مستبد عربی علیه ملتهای مسلمان منطقه در بحرین و یمن و نیز حمایت و پشتیبانی از گروههای تروریستی مستقر در عراق و سوریه اشاره کرد.
یکی از خطوط خبری که جریان رسانهای غربگرا و هوادار آمریکا در ایران همواره بهدنبال آن بوده و از مسیر پیگیری آن به دنبال خطکشی و تفکیک و تعیین خوب و بد بین جریانهای سیاسی آمریکا بوده است، تمرکز بر این گذاره بوده که اصولاً حزب دموکرات در آمریکا (حزب متبوع اوباما)، همیشه از خطمشی متفاوت با حزب جمهوریخواه برخوردار بوده و در مقابل جنگطلبی جمهوریخواهان، حزب دموکرات بهدنبال گسترش صلح و امنیت در نقاط مختلف جهان بوده است و همواره از در دوستی و احترام با ملت ایران مواجه شده است. این در حالی است که تنها در فقره بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی در ژاپن که به دستور «هری ترومن» رئیسجمهور دموکرات آمریکا انجام شد، قریب به 150000 نفر از شهروندان بیدفاع و غیرنظامی این دو شهر کشته شدند و اثرات استفاده از بمب اتمی در این دو شهر تا نسلهای فعلی نیز ادامه دارد.
بیان گزاره صلحطلبی و مثب بودن حزب دموکرات از جانب جریان غربگرا، با این هدف صورت میپذیرد که افکار عمومی به این باور دست پیدا کنند که دولت دموکرات حاکم در آمریکا، بهترین فرصت برای دوستی بین ایران و آمریکا و زدودن تنشهای بین این دو کشور است و اگر این فرصت از دست رفت، بهاحتمال زیاد در دولت بعدی که به قاعده سنت نانوشته اما رایج در آمریکا طبیعتاً در اختیار جمهوریخواهان خواهد بود، چنین امکانی وجود نداشته و عملاً خط تقابل بین ایران و آمریکا تشدید خواهد شد.
با این حال باید توجه داشت که اصولاً بیان چنین نگرشی، جز تحریف تاریخ، بنیان دیگری نداشته و حزب دموکرات، در ادوار مختلف حاکمیت خود در دولت آمریکا، جنایات متعدد و مکرری را در اقصینقاط دنیا و بهویژه علیه ملت ایران صورت داده است که از این میان میتوان بهصورت اجمالی به فهرست ذیل اشاره کرد:
1. حمایتهای «جیمی کارتر» رئیسجمهور دموکرات آمریکا از رژیم پهلوی و شخص محمدرضاشاه و پشتیبانی دموکراتهای آمریکایی از جنایات شاه علیه ملت در سرکوب قیام مردمی که در نهایت پس از انقلاب نیز منجر به تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام(ره) شد و همچنین تهاجم نظام طبس که با پوشش آزادی گروگانهای ایران صورت گرفت.
2. «سیاست مهاردوجانبه» در دولت دموکرات «بیل کلینتون» که طی آن، اعمال محدودیتهای اقتصادی و سیاسی علیه ایران بهجهت کنترل تأثیرگذاری روزافزون ایران در سطح منطقه دنبال شد و با بزرگنمایی خریدهای تسلیحاتی ایران در رسانهها، ایران کشوری که نیازمند مهار است معرفی گردید و همچنین تلاشهای جدی جهت ممانعت از برقراری هرگونه روابط اقتصادی بین ایران و سایر قدرتهای اقتصادی اروپا و آسیا صورت پذیرفت.
3. تأیید و اجرای «قانون داماتو» از جانب دولت دموکرات «بیل کلینتون» که در قالب رشتهای از تحریمهای اقتصادی سختگیرانه علیه جمهوری اسلامی ایران به اجرا درآمد و طی آن بلوکهکردن داراییهای ایران در خارج از کشور و عدم تحویل تجهیزات نظامی خریداری شده ایران، در دستور کار قرار گرفت. همچنین در چارچوب اجرای این قانون، فعالیت شرکتهای صنعتی بزرگ در ایران، به شدت محدود شد.
4. طراحی و اجرای «رژیم تحریمی شدید و غیرانسانی» در دولت دموکرات «باراک اوباما» که در طول سالهای حضور وی در مسند ریاستجمهوری ایالات متحده، همواره مورد تأکید و تشدید قرار گرفته و طی آن تحریمهای فاجعهباری همچون تحریمهای دارویی و مواد غذایی صورت پذیرفته است که منجر به آسیبدیدن بسیاری از ایرانیان شده است.
5. «تهدید و حمایت از حمله نظامی به ایران» توسط سیاستمداران دموکرات در دولت و کنگره آمریکا در ادوار مختلف که در قالب حمایت از صدام در جنگ تحمیلی علیه ایران، حمایت از ترور داشمندان هستهای کشور و حمایت از گروهها و سازمانهای تروریسی نظیر منافقین، پژاک، جندالشیطان و... صورت گرفته است.
البته اقدامات خصمانه و جنایتکاران دموکراتهای آمریکایی علیه ایران، به موارد مذکور ختم نمیشود و در بیان شخصیتهای متنفذ و تأثیرگذار در آمریکا خصوصاً در بین دموکراتها، همواره ردپای تهدید و توهین و تخریب مشاهده میشود که از این میان میتوان به اظهارات اخیر اوباما و کری پس از تؤافق وین در خصوص «روی میز بودن همه گزینهها از جمله گزینه نظامی» علیه ایران اشاره کرد.
در این راستا، بهنظر میرسد خط سیاسی و رسانهای جریانات غربگرای هوادار و طرفدار آمریکا در کشور، با کتمان، تحریف، و خدشه بر اقدامات خصمانه صورتگرفته توسط دولتمردان آمریکایی و خصوصاً بزککردن چهره خبیث و جنایتکار اوباما و حزب دموکرات آمریکا، تلاش دارد زمینه تغییر سیاستهای بینالمللی ایران علیالخصوص در نسبت با آمریکا را فراهم نموده و با ایجاد فشار اجتماعی بر دولت یازدهم، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را به تغییر رفتار منطقهای و جهانی سوق دهد که این امر نهتنها با اصول و آرمانهای بنیادین انقلاب اسلامی و بنیانگذار کبیر انقلاب مغایرت دارد، بلکه با منویات و فرامین مقام معظم رهبری در خصوص اصل اساسی استکبارستیزی و شیطانصفت بودن دولتهای آمریکا نیز در تضاد جدی است و ضروری است تا هم مقامات دولت یازدهم نسبت به این خط انحرافی اعلام برائت کرده و هم مقامات مسئول اقدامات لازم جهت برخورد با این جریانات نشاندار را صورت دهند.
رهبر معظم انقلاب، در دیدار با خانواده شهدای هفتم تیر، با اشاره به بعضی تلاشها در خصوص «بزککردن چهره آمریکا» در داخل کشور و در بین افکار عمومی ملت ایران، این قبیل اقدامات را مورد انتقاد قرار داده و آنرا در حکم «خیانت به کشور و ملت» قلمداد کردند.
هرچند این تأکید ویژه رهبری بر جنایتکار بودن آمریکا، مسبوق به سابقه بوده و رهبر معظم انقلاب پیشتر در دیدارهای مختلف از جمله دیدار با مردم آذربایجان، ترسیم چهره مثبت از آمریکا را امری خلاف منطق و انصاف و البته بیفایده خوانده بودند اما با این حال، در طول چند سال اخیر، جریانهای سیاسی و رسانهای در کشور شکل گرفته است که یکی از اهداف و کارکردهای اصلی خود را بر بنیان آنچه رهبر انقلاب از آن با عنوان «بزک کردن چهره آمریکا» یاد کردند، قرار دادهاند.
این جریانات نشاندار، به انحاء مختلف تلاش دارند تا اولاً سابقه جنایات آمریکا علیه ملت ایران که بنابر اقوال تاریخی قدمتی بیش از 60 ساله دارد را از حافظه تاریخی ملت بزدایند و یا با ارائه تفاسیر عجیب و غریب، مهر تأیید بر آن بزنند و ثانیاً حساب دولتمردان فعلی آمریکا را از اسلاف سابق آنان جدا کرده و رجال سیاسی فعلی را افرادی متفاوت از گذشتگان معرفی کنند تا از این طریق، مسیر را برای جلب حمایت افکار عمومی از نزدیکی روابط ایران و آمریکا میسر کنند.
در طول دو سال گذشته و پس از رویکارآمدن دولت تدبیر و آغاز دور جدید مذاکرات هستهای میان ایران و کشورهای غربی، بر شدت و حدت تحرکات این جریانات نیز افزوده شده و پیادهنظام رسانهای آن، سعی بر آن دارند تا با بهرهگیری از ظرفیتهای گوناگون رسانهای، نگرش مخاطبان ایرانی را نسبت به دولت آمریکا تغییر دهند. در این میان، انتشار نقلقولهای مستقیم و غیر مستقیم از دولتمردان یازدهم در تمجید و مدح رفتار، کلام و عملکرد مقامات آمریکایی، کمک شایانی به این خط رسانهای داشته است. چه اینکه در بیان برخی از مقامات مسئول در داخل کشور، دولت آمریکا، دولتی محترم نامیده شده و یا رئیس دولت و وزیر خارجه آمریکا، افرادی مؤدب، باهوش و متین معرفی شدند.
این در حالی است که با مداقه در سیر تحرکات سیاسی و بینالمللی دولت آمریکا در طول سالهای اخیر و بهویژه پس از حضور اوباما بر مسند ریاستجمهوری ایالات متحده آمریکا، میتوان به این تحلیل دست یافت که دولتمردان امروزی این کشور، نه تنها مسیری متفاوت و جداگانه از سیاستمردان و سیاستزنان گذشته آمریکا در پیش نگرفتهاند، بلکه با پوشش صلحطلبی و پرهیز از تنش و درگیری، اقدامات و جنایاتی فاجعهبار را نیز در سطح دنیا رقم زدهاند که از این میان میتوان به تشدید اقدامات تروریستی در جهان بهویژه در منطقه غرب آسیا و خصوصاً در کشورهای مسلمان و همچنین حمایت از جنگطلبیهای دولتهای دیکتاتور و مستبد عربی علیه ملتهای مسلمان منطقه در بحرین و یمن و نیز حمایت و پشتیبانی از گروههای تروریستی مستقر در عراق و سوریه اشاره کرد.
یکی از خطوط خبری که جریان رسانهای غربگرا و هوادار آمریکا در ایران همواره بهدنبال آن بوده و از مسیر پیگیری آن به دنبال خطکشی و تفکیک و تعیین خوب و بد بین جریانهای سیاسی آمریکا بوده است، تمرکز بر این گذاره بوده که اصولاً حزب دموکرات در آمریکا (حزب متبوع اوباما)، همیشه از خطمشی متفاوت با حزب جمهوریخواه برخوردار بوده و در مقابل جنگطلبی جمهوریخواهان، حزب دموکرات بهدنبال گسترش صلح و امنیت در نقاط مختلف جهان بوده است و همواره از در دوستی و احترام با ملت ایران مواجه شده است. این در حالی است که تنها در فقره بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی در ژاپن که به دستور «هری ترومن» رئیسجمهور دموکرات آمریکا انجام شد، قریب به 150000 نفر از شهروندان بیدفاع و غیرنظامی این دو شهر کشته شدند و اثرات استفاده از بمب اتمی در این دو شهر تا نسلهای فعلی نیز ادامه دارد.
بیان گزاره صلحطلبی و مثب بودن حزب دموکرات از جانب جریان غربگرا، با این هدف صورت میپذیرد که افکار عمومی به این باور دست پیدا کنند که دولت دموکرات حاکم در آمریکا، بهترین فرصت برای دوستی بین ایران و آمریکا و زدودن تنشهای بین این دو کشور است و اگر این فرصت از دست رفت، بهاحتمال زیاد در دولت بعدی که به قاعده سنت نانوشته اما رایج در آمریکا طبیعتاً در اختیار جمهوریخواهان خواهد بود، چنین امکانی وجود نداشته و عملاً خط تقابل بین ایران و آمریکا تشدید خواهد شد.
با این حال باید توجه داشت که اصولاً بیان چنین نگرشی، جز تحریف تاریخ، بنیان دیگری نداشته و حزب دموکرات، در ادوار مختلف حاکمیت خود در دولت آمریکا، جنایات متعدد و مکرری را در اقصینقاط دنیا و بهویژه علیه ملت ایران صورت داده است که از این میان میتوان بهصورت اجمالی به فهرست ذیل اشاره کرد:
1. حمایتهای «جیمی کارتر» رئیسجمهور دموکرات آمریکا از رژیم پهلوی و شخص محمدرضاشاه و پشتیبانی دموکراتهای آمریکایی از جنایات شاه علیه ملت در سرکوب قیام مردمی که در نهایت پس از انقلاب نیز منجر به تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام(ره) شد و همچنین تهاجم نظام طبس که با پوشش آزادی گروگانهای ایران صورت گرفت.
2. «سیاست مهاردوجانبه» در دولت دموکرات «بیل کلینتون» که طی آن، اعمال محدودیتهای اقتصادی و سیاسی علیه ایران بهجهت کنترل تأثیرگذاری روزافزون ایران در سطح منطقه دنبال شد و با بزرگنمایی خریدهای تسلیحاتی ایران در رسانهها، ایران کشوری که نیازمند مهار است معرفی گردید و همچنین تلاشهای جدی جهت ممانعت از برقراری هرگونه روابط اقتصادی بین ایران و سایر قدرتهای اقتصادی اروپا و آسیا صورت پذیرفت.
3. تأیید و اجرای «قانون داماتو» از جانب دولت دموکرات «بیل کلینتون» که در قالب رشتهای از تحریمهای اقتصادی سختگیرانه علیه جمهوری اسلامی ایران به اجرا درآمد و طی آن بلوکهکردن داراییهای ایران در خارج از کشور و عدم تحویل تجهیزات نظامی خریداری شده ایران، در دستور کار قرار گرفت. همچنین در چارچوب اجرای این قانون، فعالیت شرکتهای صنعتی بزرگ در ایران، به شدت محدود شد.
4. طراحی و اجرای «رژیم تحریمی شدید و غیرانسانی» در دولت دموکرات «باراک اوباما» که در طول سالهای حضور وی در مسند ریاستجمهوری ایالات متحده، همواره مورد تأکید و تشدید قرار گرفته و طی آن تحریمهای فاجعهباری همچون تحریمهای دارویی و مواد غذایی صورت پذیرفته است که منجر به آسیبدیدن بسیاری از ایرانیان شده است.
5. «تهدید و حمایت از حمله نظامی به ایران» توسط سیاستمداران دموکرات در دولت و کنگره آمریکا در ادوار مختلف که در قالب حمایت از صدام در جنگ تحمیلی علیه ایران، حمایت از ترور داشمندان هستهای کشور و حمایت از گروهها و سازمانهای تروریسی نظیر منافقین، پژاک، جندالشیطان و... صورت گرفته است.
البته اقدامات خصمانه و جنایتکاران دموکراتهای آمریکایی علیه ایران، به موارد مذکور ختم نمیشود و در بیان شخصیتهای متنفذ و تأثیرگذار در آمریکا خصوصاً در بین دموکراتها، همواره ردپای تهدید و توهین و تخریب مشاهده میشود که از این میان میتوان به اظهارات اخیر اوباما و کری پس از تؤافق وین در خصوص «روی میز بودن همه گزینهها از جمله گزینه نظامی» علیه ایران اشاره کرد.
در این راستا، بهنظر میرسد خط سیاسی و رسانهای جریانات غربگرای هوادار و طرفدار آمریکا در کشور، با کتمان، تحریف، و خدشه بر اقدامات خصمانه صورتگرفته توسط دولتمردان آمریکایی و خصوصاً بزککردن چهره خبیث و جنایتکار اوباما و حزب دموکرات آمریکا، تلاش دارد زمینه تغییر سیاستهای بینالمللی ایران علیالخصوص در نسبت با آمریکا را فراهم نموده و با ایجاد فشار اجتماعی بر دولت یازدهم، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را به تغییر رفتار منطقهای و جهانی سوق دهد که این امر نهتنها با اصول و آرمانهای بنیادین انقلاب اسلامی و بنیانگذار کبیر انقلاب مغایرت دارد، بلکه با منویات و فرامین مقام معظم رهبری در خصوص اصل اساسی استکبارستیزی و شیطانصفت بودن دولتهای آمریکا نیز در تضاد جدی است و ضروری است تا هم مقامات دولت یازدهم نسبت به این خط انحرافی اعلام برائت کرده و هم مقامات مسئول اقدامات لازم جهت برخورد با این جریانات نشاندار را صورت دهند.